ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بسم الله الرحمن الرحیم
امام سجاد علیه السلام در دعای شریف مکارم الاخلاق میفرمایند:
وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ.[1]
درباره مقطع سوم در دعا، این سوال مطرح است که فراغت بال پیدا کردن در آنچه انسان برای آن آفریده شده، برای چیست؟
در این دعای شریف آمده است: پروردگارا من را در حیات و زندگیام، فراقتی عطا فرما که آن جهاتی که تو آن را برای من مقدر کردی، بر اساس آنها بتوانم در دنیا رفتار و حرکت داشته باشم.
توضیح این مقطع از دعا در قالب یک مثال آن است که فرض کنید فردی را برای منصبی یا مدیریتی انتخاب میشود، یک دستور العمل به او میدهند، اسم آن را شرح الوظایف میگذارند او باید بر طبق آن، وظایف و رفتار سازمانی خود را تطبیق دهد و اگر تخلف کرد بازخواست میشود؛ حال در مورد این روایت، باید گفت: چون خداوند انسان را خلق کرده و این نعمت هم بزرگترین نعمتی است که انسان را از عدم و هیچ به صفحه وجود آورده است و در واقع، چون این نعمت بالاترین خیر متصور برای انسان است، لذا در قبال این نعمات، به انسان یک سری شرح وظایفی داده شده که در واقع، آن اهداف و جهاتی است انسان برای رسیدن به آن اهداف خلق شده است.
بنابراین، اکنون که انسان در صحنه وجود قرار گرفته است، برای اینکه حرکت کمالی داشته باشد، باید مراحلی را بگذراند و در امتحان الهی قبول شود.
البته، نحوه تکامل در این مسیر به دو نحو است: یکی تکامل تکوینی و قهری است که بدون دخالت اراده و اختیار انسان رخ میدهد و سیر نزولی را به سمت رشد و تکامل جسمی تا سر حد مرگ ادامه میدهد.
اما سیر دوم تکاملی، امری کاملا اختیاری است که همراه با درجه و ترقی یافتن است. در سیر قهری ما بخواهیم یا نخواهیم، کم کم به سمت انتهای عمر یعنی به سمت رحمت یا عذاب الهی در حرکتیم. لذا در این سیر، هر چقدر که فاصله از خدا بیشتر شود، عذاب خدا هم بیشتر میشود و طبعا با نزدیک شده به جهنم امکان بهرهمندی از نعم بهشتی وجود ندارد.
البته هرچه زاویه انحراف کمتر باشد، به طوری که عبد با توبه و حرکت تکاملی خودش را در مقام عبودیت تثبیت کند، کمال بیشتری پیدا میکند تا جایی که اگر خضوع بیشتری داشته باشد و هم افق باشد، اصلا عذابی نخواهد داشت.
انسان اگر در شب بخواهد ستارهها را با تلسکوپ نشان بدهد، میبیند که اینها دارای طول و عرض هستند و اندازه و مشخصات خاصی دارد؛ و اگر طبق این مشخصات شما دقیقا عمل کردید میتوانید آن ستارهها را پیدا کنید و زوایای مختلفش را ببینید؛ اما اگر نتوانید این اندازه و طولش را پیدا کنید، محال است که بتوان این ستاره را ببینید؛ چون آنها انحراف دارند و در این حالت، طول و عرض جغرافیایی آنها پیدا نمیشود.
بنابراین، امام علیه السلام از خداوند در خواست میکند که خدایا تو من را برای اهدافی مانند عبودیت خلق کردی، پس زندگی من را در همین مسیر قرار بده.
ما با ذهنیت عرفی، تصویر روشنی از عبودیت نداریم، چون تصویر ما بر اساس عبید و موالی عرفی که در فقه بحث میشود، به این مسئله نگاه میکنیم؛ در حالی که وقتی مثلا در نماز که بالاترین مصداق عبودیت است، دقت کنیم، میبینیم وقتی خداوند از پیغمبرش میخواهد تجلیل کند، ابتدا وصف بندگی را به او عطا میکند و سپس رسالت او را بیان میکند: اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
این تجلیل خداوند است و شهادتی است که خداوند آن را به ما یاد داده است؛ پس ما شهادت میدهیم که حضرت رسول اکرم در مقام عبودیت استوار است و این عبودیت مقدم بر رسالت است؛ یعنی مقام عبودیت، مقامی بالاتر از رسالت است و تو ای خدا، من را در مقام تعبد و در مقام خضوع و عبودیتی که من حقیقتش را نمیفهمم، موفق بدار و آن جهاتی را که موجب شود که روزگار من بیهوده از بین برود، آن جهات را از من دور کن که از این عبودیت غفلت نکنم.
گاهی سالها از عمر انسان میگذرد و یک توجه به خودش نمیکند، الان که در این دنیا آمدی چه کردی؟ دائما مشغول کار روزانه هست که مشکل امروز را حل کند و فکری هم برای فردا کند، فکر فردا هم فقط پول و مادیات است و فقط برنامهریزی خاص دنیایی است، اما چقدر به فکر کسب مقام عبودیت و تهذیب نفس است که در این مسیر چه کرده و چه کمالاتی را در این حوزه کسب کرده است؟
مبادا، در روز اول که طلبه شدیم دارای خلوص و تهذیب بیشتر بودیم و الان بعد از 70 سال متوجه بشویم، خلوص دیروز را نداریم، که این حالت، مایه افسوس خواهد بود.
مبادا کثرت آمال و آروزها، عمر کوتاه ما را فانی نماید؛ عمری که رفته و به سرعت نیز میگذرد، ببینیم در این محاسبه زیان کار شدیم. لذا امام علی بن الحسین علیهما السلام میفرماید: خدایا این هم از توفیقات خودت است که این فراغت را برای آن حیثیتی که «خلقتنی له» داشته باشیم و از آن حیثیت جدا نشویم و فاصله نگیریم تا آن هدف را به دست آوریم و به آن جهاتی برسیم که تو مقرر کردی، پس خدایا این عنایت را به من داشته باش و این فرصت را برای من ایجاد کن که به چیزی بپردازم که من را برای آن خلق کردی.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1] .الصحیفة السجادیة، ص 92.