
هنگامى که پیغمبر آینده اسلام به سن سى سالگى رسید، حادثهاى بس بزرگ در شهرمکه روى داد که از هرجهت بىنظیر بود، و بیش از هر کس به خاندان آن حضرت مربوط مىشد. این حادثه بزرگ ولادت على (علیه السلام) در خانه کعبه بود که گدشته از عموم دانشمندان شیعه، جمعى از علماى منصف عامه نیز آن را اعتراف دارند.
علامه فقید معاصر شیخ آقا بزرگ تهرانى مىنویسد: «آقا مهدى بن محمد تقى بن ابراهیم نقوى معاصر و متولد در سال 1316 ه ازاحفاد سید دلدار على هندى دانشمند و فقیه مشهور شیعه در دیار هند، در کتاب «على و الکعبه» که در 44 صفحه چاپ شده است، از 22 کتاب از کتب علماى عامه نقل مىکند که تصریح کردهاند على (علیه السلام) در کعبه متولد شده است.
و هم مىگوید: علامه میرزا محمد على اردوباردى متولد 1312 ه (از علماى بزرگ معاصر درنجف اشرف) کتاب «امیرالمؤمنین و الکعبه» در اثبات ولادت حضرت امیر در بیت الحرام را تالیف نموده که در باب خود کتابى ابتکارى است.(الذریعه الى تصانیف الشیعه ج 2 ص 352)
علامه امینى به تفصیل پیرامون ولادت على (علیه السلام) درکعبه بحث نموده و ازجمله از دانشمند عالیقدر عامه حاکم نیشابورى در کتاب «مستدرک صحیحین» ج 3 ص 483 نقل مىکند که گفته است: «اخبار به تواتر رسیده که فاطمه دختر اسد، امیرالمؤمنین على بن ابیطالب کرم الله وجهه را در درون کعبه زائید.(وقد تواتر الاخبار ان فاطمة بنت اسد ولدت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب کرم الله وجهه فى جوف الکعبه.)
و از کنجى شافعى درکتاب «کفایه» نقل کرده که از طریق ابن نجار از حاکم نیشابورى روایت نموده که گفته است: «امیر المؤمنین على بن ابیطالب درمکه در خانه خدا، شب جمعه سیزدهم ماه رجب سى سال گذشته از عام الفیل متولد گردید. نه قبل و نه بعد از وى مولودى در بیت الله الحرام جز او متولد نگردید، و این کرامتى براى آن حضرت بو به خاطر مقام با عظمت او بود.»
به پیروى از وى، احمد بن عبدالرحیم دهلوى مشهوربه «شاه ولى الله» پدر عبدالعزیز دهلوى مصنف کتاب «تحقه اثنى عشریه» (تحفه اثنى عشریه کتابى بزرگ در در شیعه است، و هموطن او سید عالیقدر میر حامد حسین نیشابورى هندى کتاب باعظمت «عقبات الانوار» را در رد آن نوشت.) در کتاب «ازالة الخفاء» نوشته» نوشته است: «اخبار متواتر است که فاطمه دختر اسد امیرالمؤمنین على را در درون کعبه زائید. آن حضرت درروز جمعه سیردهم ماه رجب سى سال بعد ار عام الفیل در کعبه متولد گردید، و هیچ کس جز او نه قبل و نه بعد از وى در کعبه متولد نگردید».
شهاب الدین سید محمود الوسى صاحب تفسیر کبیر در کتاب شرح قصیده عینیة عبدالباقى افندى عمرى ص 15 در ذیل این بیت قصیده او در مدح مولاى متقیان: انت العلى الذى فوق العلى رفعا ببطن مکة عندالبیت اذ وضعا
مىنویسد: «اینکه امیر کرم الله وجهه در خانه خدا متولد شده، در دنیا امرى مشهور، و در کتب فرقین سنى و شیعه ذکر شده است».
تا آنجا که مىگوید: «جز او کرم الله وجهه کسى در خانه خدا متولد نشده و چقدر مناسب است که امام ائمه در محلى که قبله مسلمین است متولد گردد. سبحان من یضع الاشیاء فى مواضعها و هو احکم الحاکمین (الغدیر ج 6 ص 22)
در تکمیل سخن نغز شهاب الدین دانشمند و مفسر بزرگ سنى مىگوئیم جالبتر اینکه امام ائمه مسلمین حضرت امیرالمؤمنین على (علیه السلام)، تنها کسى که در خانه خدا «کعبه» قبلههمه مسلمانان جهان متولد شد، سرانجام نیزدرمحراب مسجد کوفه خانه خدا ربتخورد که بر آثرآنبا فرق شکافته به افتخار شهادت نائل گردید. شیعیان جهان نیز این افتخار را یافتهاند که چنین مولود مبارک و وجود مقدس را امام اول مسلمین و خلیفه بلافصل پیغمبر خاتم (صلى الله علیه و آله) بدانند.
در کعبه شد پدیدار و به محراب شد شهید نازم به حسن مطلع و حسن ختام وى جلال الدین محمد دوانى فیلسوف مشهور درگذشته سال 908 ه که از مفاخر علماى عامه بوده و فقط در اواخر عمر شیعه شده است، در کتاب فارسى «نور الهدایه فى اثبات الولایه» مىنویسد: «این که جمهور اهل سنت از میان تمام صحابه پیغمبر فقط به على (علیه السلام) «کرم الله وجهه» مىگویند (یعنى گرامى باد رخسار او) به دو علت است:
یکى این که در میان صحابه تنها على (علیه السلام) بوده است که قبل ازبلوغ اسلام آورد، و هرگز در مقابل بت نایستاد و کرنش نکرد، و دیگر این که نشتهاند; زمانى که فاطمه دختر اسد مادر على (علیه السلام) آبستن به حضرت بود، هرگاه محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله) درا مىدید، ناگهان به احترام آن حضرت برمىخواست و اداى احترام مىکرد.
پیغمبر آینده اسلام روزى گفت: اى مادر! تو آبستنى، من راضى نیستم براى من این طور از جا برخیزى، فاطمه گفت: به خدا قسم هرگاه شما را مىبینم،جنینى که در شکم دارم طورى جابجا مىشود که مرا ناگزیر مىسازد از جا بلند شوم!(کتاب نور الهدایه جلال الدین به ضمیمه شرح زندگانیاو تالیف نویسندهاین سطور به طبع رسیده است. به آنجا مراجعه شود.)
فاطمه مادر على (علیه السلام) و دختراسد بن هاشم، یعنى دختر عموى شوهر خود ابوطالب بود، و آنها نخستین همسرانى بودند که به هاشم نسبت مىرساندند. این بانوى بزرگزاده که افتخار پرستارى از پیغمبر خدا را داشت، در روز 13 رجب آن سال که درد زائیدن بروى فشار وارد ساخت، آمد و در مقابل کعبه، خانه خدا ایستاد و گفت: پروردگار! تو را به عظمت این خانه و به مقام کسى که آن را بنا کرده است، سوگند مىدهم درد زائیدن را بر من آسان گردان!
کسانى که ناظر بودند با کمال تعجب دیدند ناگهان ضلع بالاى حجر الاسود شکست، و فاطمه همسرابوطالب به درون کعبه رفت و شکاف دیوار بهم آمد.(این نقطه تا این اواخر در دیوار کعبه مشخص بود. بیشتر زائران شیعه هنگام طواف خانه کعبه چون به آن نقطه مىرسند که هنوز هم علامتى دارد آن را مىبوسند.)موضوع بلافاصله دهن به دهن گشت و به گوش مرد و زن مکه رسید، و همه منتظر بودند ببینند سرانجام آن ماجراى شگفت انگیز چه خواهد بود.
همسر ابوطالب سه روز در خانه کعبه به سر برد. روز چهارم کسانى که پیرامون کعبه گرد آمده بودند دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوى سرفراز در حالى که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد.
همسر ابوطالب خطاب به حاضران گفت: اى مردم! خداوند مرا به خاطر نوزاد پاک سرشتم بر زنان دیگر برترى داد. زیرا هیچ زنى تا کنون اجازه نداشته است که در خانه خدا وضع حمل کند.
ولى خداوند خانهاش را در اختیار من گذاشت تا فرزند خود را در آن جایگاه مقدس بزایم (راجع به ولادت على علیه السلام درکعبه و خانه خدا گذشته از «الغدیر» به کتب یاد شده متن هم مراجعه شود، و چه خوبست که یکى از دانشمندان، آنها را در کتابى به فارسى و عربى منتشر سازد.)سپس به خانه آمد. پیغمبر آینده اسلام که از ماجرا اطلاع یافته بود، در خانه ابوطالب بود. نوزاد تا آن لحظه چشم باز نکرده بود. نخستین بارى که چشم گشود، لحظهاى بود که پیغمبر ضمن تبریک به زن عمویش نوزاد را از آغوش او گرفت و اولین نگاه نوزاد هم به روى محمد (صلى الله علیه و آله) بود.
پیغمبر صورت نوزاد را بوسید و نام او را «على» گذارد، و به عمو و زن عمویش مژده داد که نوزاد، آیندهاى بس درخشان دارد.
به گفته شاعر: صدف آسا جهان آفرینش درخشان گوهرى والا گهر زاد ز بعد قرنها گیتى هنر کرد که اینسان قهرمانى باهنر زادپدرها بعد از این هرگز نبینند که دیگر مادرى اینسان پسر زاد فرى بر مادر نیکو سرشتش غزال ماده گوئى شیر نر زاد
در زمانى که پیغمبر آینده اسلام سى و پنجساله بود، خانه کعبه به وسیله سیل مهیبى که از کوههاى مجاور مکه سرازیر شده بود، ویران شد. رؤساى قریش اجتماع کردند و دیوار کعبه را بار دیگر بالا آوردند. چون در آن روزها یک کشتى مصرى در نزدیکى مکه به ساحل برخورد کرده و درهم شکسته بود، بزرگان قریش چوبهاى آن را خریدند و کار ساختمان سقف کعبه را به وسیله یک نجار مصرى که ساکن شهر مکه بود با آن چوبها به انجام رساندند.
نوبت به آن رسید که «حجرالاسود» را در جاى خود کار گذارند. افراد سرشناس قبیله «عبدالدار» و «عدى» در صدد برآمدند که نگذارند این افتخارنصیب دیگران شود.
بدین گونه میان بؤساى قریش بر سر کار گذاشتن «حجرالاسود» اختلاف افتاد، و موجب تعصیل کار شد. بیم آن مىرفت که بر سر آن موضوع نزاع سختى درگیرد. در آن میان «ابوامیة بن مغیره مخزومى» که پیرى سالخورده و محترم بود، پیشنهاد کرد به منظور رفع غائله همگى توافق کنند نخستین کسى که از در مسجدالحرام از سمت کوه صفا وارد شود، او را به حکمیت بپذیرند. همه حاضران این راى را پذیرفتند، و چشم به درى که از سمت صفا باز مىشد دوختند. لحظهاى نگذشت که «محمد امین» نمودار گردید، و قریش شاد شدند، و گفتند: محمد امین است، به حکمیت او رضا مىدهیم!
وقتى موضوع را به حضرت اطلاع دادند، دستور داد، گلیمى آوردند و با دستخود «حجر الاسود» را برداشت و به نمایندگى از طرف قبائل عرب و مردم قریش در آن نهاد، سپس دستور داد، سران قبائل اطراف پارچه را بگیرند و ببرند به محل نصب آن نزدیک رکن یمانى. همین که نزدیک آوردند، «محمد» آنرا گرفت و در جاى خود کار گذاشت و بدین گونه غائله در میان هلهله و شادى عموم خاتمه یافت. در حقیقت محمد امین رؤساى بقیه قبائل را نیز در کار گذاشتن حجرالاسود شرکت داد.!
در آن ایام این کار را یکى از دلائل عقل و تدبیر و هوش و فراست محمد امین جوانمرد محبوب قریش به شمار مىآورند.
مشهور این است که پیغمبر خاتم (صلى الله علیه و آله) از حضرت خدیجه کبرى داراى دو پسر و چهار دختربوده است. پسران نخست قاسم بود که به نام او پیغمبر را «ابوالقاسم» مىگفتند. پسر دوم موسوم به عبدالله بوده که چون بعد از بعثت متولد شد او را طیب و طاهر نامیدند. برخى از مورخان خاصه و عامه، طیب و طاهر را به تربیب لقب قاسم و عبدالله دانستهاند، و بعضى هم گفتهاند هر دو نام پسر سوم پیغمبر بوده، و عده دیگر اسامى پسر سوم و چهارم رسول خدا دانستهاند. مىدانیم که پیغمبر در مدینه از «ماریه» همسر مصرى خود صاحب پسرى دیگر به نام ابراهیم شد که در 18 ماهگى درگذشت.
دختران هم زینب، رقیه، امکلثوم، و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بودند. در بعضى از روایات شیعه و سنى زینب امکلثوم و رقیه را از همسران قبلى خدیجه دانستهاند، و بنا بر نقلى که خواهرزادگان خدیجه بودهاند.
ابن شهر اشوب ازکتابهاى «الانوار» و «البدع» نقل مىکند که رقیه و زینب دختران «هاله» خواهر خدیجه بودند.(مناقب آل ابیطالب ج 1 ص 159)
در هر صورت قاسم و سایر دختران منسوب به پیغمبر پیش از بعثت متولد شدند، و فقط فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بنابر مشهور مولود اسلام و یادگار دوران بعد از نبوت پیغمبر است.