بسم الله الرحمن الرحیم
محرم و عاشورا، بزرگترین سرمایه شیعه
ماه محرم و ایام عزاداری سیدالشهدا – علیه السلام – رسالت سنگینی بر دوش حوزههای علمیه و روحانیون نهاده و آن تبیین مسائلی است که امام حسین – علیه السلام - درصدد بیان آنها بود. محرم و عاشورا سرمایهای است که خداوند به روحانیت شیعه داده و باید قدر آن را دانست. احزاب سیاسی برای گرد آوردن چند صد نفر، هزینههای هنگفت و تبلیغات گستردهای میکنند؛ اما برای برگزاری مجالس امام حسین – علیه السلام – تنها کافی است یک پرچم سیاه بالای در خانهای نصب شود؛ بدون اینکه هزینه خاصی برای تبلیغات بشود، مردم در این مجالس حاضر میشوند و از علما دعوت میکنند تا از امام حسین – علیه السلام – برای آنان سخن بگویند و همین بستری فراهم میکند برای بیان احکام و معالم دین. از همین روست که اطلاعات مذهبی شیعیان در مقایسه با دیگر فرق، بسیار بیشتر است.
در طول تاریخ، برای محو یا انحراف محرم و عاشورا تلاشهای بسیاری صورت گرفته است. حتی در زمان شیخ مفید مجالس عزاداری و دستههای سوگواری برای طلحه و زبیر در بغداد به راه انداختند و حکومتهای وقت هم کمک کردند؛ اما هیچ یک از این نقشهها مؤثر واقع نشد. تنها خون سیدالشهداء است که خیل عاشقان را به سوی خود میکشاند؛ به گونهای که حتی کودک خردسال نیز از شب اول محرم پرچم کوچک به دست میگیرد و راهی مجالس عزاداری میشود. این سرمایه بزرگی برای ماست که باید با دقت بیشتری به آن نگاه کنیم.
شهادت سیدالشهدا(ع)، مشیت و اراده الهی
امام حسین – علیه السلام – محبوب خدا و فرزند محبوب خداست؛ مادری مثل فاطمه زهرا – سلام الله علیها – و پدری همچون علی مرتضی – علیه السلام – دارد؛ چنانکه در روز عاشورا در میدان جنگ، این گونه خود را به سپاه دشمن معرفی کرد: «انا ابن علی الخیر من آل هاشم کفانی بهذا مفخراً حین افخروا»[1]. او نوه پیامبر است که خود گل سرسبد آفرینش بود. خدایی که سببساز و سببسوز است و سببیت اسباب بسته به اراده اوست، اراده میکند که چنین شخصیت عظیمی قربانی نیزهها و شمشیرها شود. همان خدایی که در جریان ذبح حضرت اسماعیل سببسوز است و برندگی خنجر را از آن میگیرد، در مورد سیدالشهدا – علیه السلام – چنین اراده میکند .
شاعر میگوید: «تعجب نمیکنم از آن مردمی که نیزه پرتاب کردند و شمشیر زدند؛ شگفتی من از آن شمشیرها و نیزههاست که چگونه این حنجرههای پاک و بدنهای مطهر را دریدند و پارهپاره کردند». اما اگر اراده و مشیت الهی را در نظر بگیریم، تعجب نخواهیم کرد. همان کسی که اراده کرده بود خنجر گلوی اسماعیل را نبرد، همو اراده کرد که شمشیرها بر پیکر مطهر سیدالشهدا – علیه السلام – اثر کند. پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین – علیهما السلام – این مسئله را به خود آن حضرت عرضه کرده بودند و ایشان نیز این سرنوشت را اختیار کردند.
همه اسباب دست خداست. اگر او اراده میکرد، با یک طوفان همه لشکریان دشمن را در هم میپیچید؛ اما چنین اراده نکرد؛ چون مشیت خدا بر فدا شدن سیدالشهدا بود. در قصه ذبح اسماعیل، ازآنجاکه خداوند اراده کرده بود پیامبر آخرالزمان از نسل اسماعیل باشد و سلسله ائمه و حجتهای الهی از این نسل ادامه یابد، ذبح اسماعیل را با ذبح بزرگتر جایگزین کرد: «وفدیناه بذبح عظیم». این ذبح عظیم، شهادت سیدالشهدا – علیه السلام – است. ازاینرو اراده خداوند بر وقوع این جریان بوده است و خود آن حضرت نیز از طریق پیامبر –صلی الله علیه و آله – از این اراده الهی آگاه بوده است؛ چنانکه پیامبر به آن حضرت فرموده بودند: «إن الله شاء این یراک قتیلاً».
عاشورا، خنثیگر توطئهها و انحرافات
دلیل اراده خداوند بر شهادت امام حسین– علیه السلام – بقای مکتب و دین اسلام بوده است. غدیر، ابلاغ پیام الهی در زمینه تداوم رسالت اسلام بود؛ ولی بهتنهایی کفایت نمیکرد؛ چنانکه به فاصله دو ماه، همه آن را فراموش کردند؛ اما همین کربلا و عاشورا بود که بدون هیچ گونه تبلیغات و رسانهای، غدیر را زنده کرد و همه تبلیغات مسموم بنیامیه را از کار انداخت. بر اثر این تبلیغات منفی بود که به مدت هفتاد سال علی – علیه السلام – را بر روی منابر لعن میکردند و بغض آن حضرت و خاندانش را در دلهای مردم میکاشتند[2] تا برای کسب معارف اسلام، بهجای مراجعه به اهلبیت عصمت و طهارت، به برخی از اصحاب پیامبر – که با اهدافشان هماهنگ بودند، روی بیاورند .
در ادامه همین سیاست، هر کسی که فضیلتی از امیرالمؤمنین - علیه السلام – نقل میکرد، کشته میشد تا هیچ کس جرئت نکند فضایل آن حضرت را نقل کند و بدین ترتیب، همه آن فضایل فراموش گردد؛ اما با وجود همه اینها، چنین اتفاقی نیفتاد. خلیلبناحمد نحوی میگوید: «من تعجب می کنم، دشمنان جلوی نشر فضایل علی را گرفتند؛ دوستان هم جرئت نکردند بگویند؛ با این حال، فضایل آن حضرت شرق و غرب عالم را گرفته است». دلیل این امر، جریان عاشورا و کربلا بود. دشمنان، دیگر نتوانستند از تأثیر و نفوذ مکتب عاشورا جلوگیری کنند. بر اثر فجایعی که در روز عاشورا در صحرای کربلا اتفاق افتاد، از عصر همان روز موجی به راه افتاد که تاریخ را درنوردید و بساط زورمندان و زرمداران و مزوّران را در هم ریخت.
حرکتآفرینی عاشورا در گستره زمان
حرکت، محدود به حرکت ظاهری نیست؛ بلکه در مفاهیم اجتماعی و سیاسی هم وجود دارد و هرچه عامل حرکت قویتر باشد، تداوم حرکت نیز بیشتر و موجی که به راه میاندازد، گستردهتر خواهد بود. برخی محرکهای اجتماعی، حرکتهایی ایجاد میکنند که چند سال تداوم دارد؛ اما برخی دیگر، موجهایی به راه میاندازند که از قرون و اعصار هم میگذرد. واقعه عاشورا و شهادت جانگداز امام حسین– علیه السلام – از این گونه محرکهاست که گستره زمان را درنوردیده و در طول تاریخ منشأ حرکتها و قیامهای کوچک و بزرگ بوده است.
سخنان و خطابههای آتشین زینب کبری – سلام الله علیها – و امام سجاد – علیه السلام – در کوفه و شام، با اتکا به چنین محرک قویای چنان تأثیراتی نهاد که کوفه و شام را دگرگون کرد و ارکان حکومت اموی را به لرزه درآورد. بنیامیه در این گمان بودند که با استفاده از تبلیغات گسترده، جلوی حرکت غدیر را بگیرند؛ اما واقعه عاشورا و پیامرسانی حضرت زینب و امام سجاد – علیهما السلام – این اقدامات را ناکام کرد. در میان حوادث تاریخی و محرکات اجتماعی، نهضت عاشورا از همه حرکتها و محرکات قویتر بود؛ تاآنجاکه به داخل قصر یزید هم نفوذ کرد و پس از مرگ او، فرزندش از اقدامات پدر اظهار برائت کرد و از حکومت کنار کشید. بدین ترتیب، حکومت از نسل معاویه و یزید منقطع شد و به دست مروانیان افتاد که البته حکومت آنان نیز، برخلاف دوره معاویه که برای خود مشروعیتی فراهم کرده بود، هیچ گاه حیثیت شرعی پیدا نکرد و به حکومتی استبدادی تبدیل شد.
شهادت سیدالشهدا – علیه السلام – چنان موجی به راه انداخت که همان مردمی که در مساجد خود رسماً علی را لعن میکردند، در خانههایشان برای امام حسین – علیه السلام – میگریستند. مردم کوفه، همانهایی که به جنگ امام حسین رفتند و آن حضرت را کشتند، پس از مدتی پشیمان شدند و همه قتله کربلا را کشتند. مختار در انتقام و خونخواهی از امام حسین – علیه السلام – تنها نبود و کوفیان با معرفی قاتلان امام، که خود را پنهان کرده بودند، او را یاری میدادند. حرکت توابین نیز، هرچند حرکتی کور و علاج واقعه پس از وقوع بود، نشاندهنده تأثیرات عمیق شهادت امام حسین – علیه السلام – است.
اسلام و مرجعیت، وامدار امام حسین(ع)
ما هنوز هم وامدار کربلا و عاشوراییم و این حرکت، هنوز هم در اقدامات و سخنان امام حسین – علیه السلام – وجود دارد و تأثیرگذار است. در این حرکت، بحث منطق مطرح نیست؛ بحث احساس است. این مکتب در جایی نفوذ میکند که قویترین منطقها هم نفوذ نمیکنند؛ چنانکه وقتی جناب امالبنین در بقیع مینشست و گریه میکرد، مروان با همه خباثتش، به احترام او از اسب فرود میآمد و از شدت سوز و آه و ناله ایشان، به گریه میافتاد. آنگاه میگفت: دیگر از کنار بقیع نمیگذرم؛ چون این نالهها جگرم را آتش میزند.
حضرت آیتالله بروجردی – رحمة الله علیه – در جمع منبریها و واعظان تهران فرموده بودند: همه شما، از روضهخوان مجالس زنانه گرفته تا منبریهای تراز اول، بر گردن حوزه حق دارید و حوزههای علمیه و دستگاه مرجعیت، به برکت شما فعالیت میکنند؛ چون شما با این روضهخوانیها مجالس امام حسین – علیه السلام - را گرم میکنید و در این مجالس احکام شرعی همچون خمس و زکات هم گفته میشود. در نتیجه مردم خمس میدهند و بدین ترتیب دستگاه مرجعیت و حوزههای علیمه رونق میگیرد. بنابراین، همه اینها از برکت امام حسین – علیه السلام - است و اگر بگوییم که نهضت علمی و فرهنگی امام صادق – علیه السلام – هم وامدار سیدالشهداست، گزاف نگفتهایم.
تأثیرگذاری عاشورا بر قلوب انسانها
امام حسین – علیه السلام - و عاشورا سرمایه فوقالعاده و بزرگترین زمینه تبلیغ برای شیعه است که باید بهخوبی از آن بهره ببریم. عاشورا مکتب بسیار تأثیرگذاری است. تأثیر آن بر هندوهای هند، ارمنیهای ایران و مسیحیان لبنان بسیار مشهود است. از راه عاشورا میتوان و باید به نشر تعالیم اهلبیت – علیهم السلام – پرداخت. شهادت امام حسین – علیه السلام - در روز عاشورا و مظلومیتها و اسارتهای اهلبیت آن حضرت و ظلم و جنایتهایی که در حق زنان و کودکان انجام شد، همگی مجموعهای را شکل دادند که همچون یک فیلمنامه، هر روز بخشی از آن را به مردم نشان میدهیم و هر چه تکرار میشود، باز هم جذابیت دارد. روضههایی که خوانده میشوند، همگی تکراریاند؛ اما تا کنون باعث خستگی و دلزدگی نشدهاند و هنوز هم سوزناک و گریهآور است. این همان حرارتی است که پیامبر به آن اشاره فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً».[3 ]
امام حسین – علیه السلام – نزد خدا ارج و قربی دارد که قابل تصور نیست. این سرمایه بزرگ در اختیار ماست و باید از آن بهرهبرداری کنیم. تا امروز شیعه بهوسیله عاشورا و کربلا حفظ شده و بقای آن در مقابل دشمنان خطرناکش نیز به همین است. حتی بقای نظام شیعی جمهوری اسلامی هم به این مکتب است. جوانان ما در جنگ تحمیلی با «یا حسین» و آرمان کربلا مقاومت کردند. این سرمایه را قدر بدانیم و با دستکاری در گوشهگوشه این تفکر به بهانه شبههزدایی، آن را خراب نکنیم. این گونه شبهات در طول تاریخ هم بوده و منشأ آن کسانی بودند که میخواستند این حرکت را کند کنند.
حضرت آیتالله وحید خراسانی – سلمه الله – میفرمودند: «عاشورا دست مردم افتاد و آنها خوب حفظش کردند و در مقابل شبههافکنان و اشکالگیرندگان خودشان از آن دفاع میکنند؛ اما غدیر در اختیار حوزههای علمیه و روحانیون و محققین بود؛ ولی نتوانستیم آن را خوب حفظ کنیم». این واقعیت است. باید عاشورا را قدر بدانیم و از این نعمت و بستری که امام حسین – علیه السلام - برای ما فراهم کرده است، بهره ببریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. من پسر علی هستم که برگزیده خاندان هاشم است * هنگام به خود بالیدن، مرا همین افتخار کافی است
[2]. برای نمونه، عاملان بنیامیه از طرف معاویه برههایی به کودکان هدیه میدادند. آنگاه پس از مدتی که کودک با بره انس پیدا کرده بود، در لباس یاران علی – علیه السلام – به خانههایشان حمله میکردند و برهها را میدزدیدند. بدین ترتیب، کینه آن حضرت را از همان کودکی در دل مردم جای میدادند. در نتیجه همین سیاستهای نفرتآفرین بود که بسیاری از شامیان ناآگاه وقتی به مدینه میآمدند و با ائمه اطهار برخورد میکردند، به توهین و فحاشی به آن بزرگوران میپرداختند و این عمل را بهمنزله عبادت و قربة الی الله انجام میدادند؛ چنانکه امروزه نیز مفتیان وهابی با صدور فتاوایی، به توهینکنندگان و قاتلان شیعیان، بهشت و پاداش الهی را وعده میدهند.
[3]. مستدرک الوسائل، ج10، ص 318.