مطالبه فدک به عنوان ارث
آرى، سخن صدّیقه طاهره علیها السلام پذیرفته نمى شود و شاهدان او نیز رد
مى شوند... و این برخورد بدان معناست که فدک از جمله آن چیزهایى است که
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله بر جا گذاشته است.
پس اگر آن دلایل پذیرفته نشد، اکنون این حق فاطمه علیها السلام است که آن
را به عنوان ارث پدرى مطالبه کند، زیرا با نپذیرفتن سخن گذشته آن بانو آن
سرزمین تا پایان عمر در تملّک پیامبر صلى اللّه علیه وآله و پس از فوت جزء
ماتَرَک ایشان بوده است، و بى تردید آن چه از شخص فوت شده بر جا مى ماند
ـ از مملوکات و حقوق ـ از آنِ وارث او خواهد بود، و زهرا علیها السلام
یگانه فرزند رسول خدا صلى اللّه علیه وآله بوده است. پس چرا باید از ارث
پدرش محروم گردد؟
ابوبکر که بر ممانعت از این کار پافشارى داشت، برایش ممکن نبود که هیچ یک از این امور را انکار کند:
ـ نه مى توانست بگوید که فدک از آن آبادى هایى نیست که بدون نبرد مِلک پیامبر صلى اللّه علیه وآله شده است.
ـ نه مى توانست منکر شود که زهرا علیها السلام تنها فرزند پیامبر است.
ـ و نه مى توانست حق ارث آن بانو را از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله انکار کند... .
با این حال، بر منع فدک از آن بانو مصمّم بود. پس براى این کار چه باید مى کرد؟
حضرت زهرا علیها السلام به نزد ابوبکر آمد، در حالى که زبان حالش چنین بود:
تو اقرار دارى که فدک مِلک پدرم بوده؟ اقرار دارى که من تنها وارث او هستم؟
پس چرا بر آن دست گذاشتى با آن که مى دانى آن جا اکنون به عنوان ارث، مِلک
من است؟
حضرت زهرا علیها السلام رو به ابوبکر کرد و فرمود:
یابن أبی قحافة! أترث أباک ولا أرث أبی؟
اى پسر ابو قحافه! آیا تو از پدر خویش ارث مى برى، امّا من از پدر خود ارث نمى برم؟
این سخن در روایات شیعه و اهل تسنن در ضمن فرمایشات طولانى حضرت زهرا علیها
السلام خطاب به انصار و گفت و گو با ابوبکر آمده است. استوارى متن، این
سخن را از پى گیرى سند بى نیاز مى کند; ولیکن طبیعى است که پیروان ابوبکر
امثال این روایات را نقل نکنند; در عین حال ما آن را نزد عدّه اى از
دانشمندان یافته ایم.
آن خطبه را احمد بن ابى طاهر بغدادى مشهور به ابن طیفور (متوفاى 280 هـ)(1) در کتاب بلاغات النساء آورده است(2).
همچنین ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهرى (متوفاى 323 هـ) در کتاب السقیفه و
فدک آن را نقل کرده، آن گونه که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه آورده و
درباره وى گفته است:
ابوبکر جوهرى دانشمند و محدّثى ادیب، موثق و پارسا است که محدّثین او را ستوده و آثارش را روایت کرده اند(3).
ابو عبیداللّه محمّد بن عمران مرزبانى (متوفاى 384 هـ) نیز آن خطبه را با
اسناد خویش از عروه و او از عایشه نقل کرده است، چنان که در الشافى فى
الامامه و شرح نهج البلاغه آمده است(4).
احمد بن حنبل نیز حدیث یاد شده را با این عبارت نقل نموده است:
آن بانو خطاب به ابوبکر گفت:
أنت ورثت رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله أم أهله؟!
تو از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله ارث مى برى یا اهل او؟!
او پاسخ داد: البتّه اهلش(5).
حلبى نیز با این عبارت حدیث را نقل کرده است: در نقلى آمده است: فاطمه رضى اللّه تعالى عنها به ابوبکر گفت:
من یرثک؟
چه کسى از تو ارث مى برد؟
ابوبکر گفت: خانواده و فرزندانم.
فاطمه علیها السلام گفت:
فمالی لا أرث أبی؟
پس چرا من از پدرم ارث نمى برم؟
حلبى مى نویسد: ابوبکر نامه فدک را برایش نوشت، در این هنگام عمر وارد شد و پرسید: این چیست؟
ابوبکر پاسخ داد: نامه اى براى فاطمه درباره ارث پدرش نوشته ام؟
عمر گفت: براى مسلمانان چه خواهى داد؟ مگر نمى دانى که عرب علیه تو قیام کرده است؟(6)
آن گاه عمر نامه را گرفت و آن را پاره کرد(!!)
این قضیّه را بُخارى و مسلم نیز از عایشه نقل کرده اند. عبارت بُخارى چنین است: عایشه گوید:
إنّ فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى اللّه علیه وآله أرسلت إلى أبی بکر
تسأله میراثها من رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله، ممّا أفاء اللّه علیه
بالمدینة وفدک وما بقی عن خمس خیبر، فقال أبوبکر: إنّ رسول اللّه قال:
«لا نورث ما ترکناه صدقة»، إنّما یأکل آل محمّد فی هذا المال، وإنّی واللّه
لا أُغیّر شیئاً من صدقة رسول اللّه عن حالها الّتی کان علیها فی عهد
رسول اللّه، ولأعلمنّ فیها بما عمل به رسول اللّه.
فأبى أبو بکر أن یدفع إلى فاطمة منها شیئاً، فوجدت فاطمة على أبی بکر
فهجرته، فلم تکلّمه حتّى توفّیت، وعاشت بعد النبی ستّة أشهر، فلمّا توفّیت
دفنها زوجها علی لیلاً ولم یؤذن بها أبا بکر وصلّى علیها...(7).
فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلى اللّه علیه وآله براى ابوبکر پیغام
فرستاد و ارث خود را از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله از آن چیزهایى که
خداوند در مدینه به ایشان بخشیده بود و نیز باقى مانده خمس خیبر، مطالبه
نمود.
ابوبکر به او گفت: رسول خدا صلى اللّه علیه وآله گفته است: «ما چیزى به ارث
نمى گذاریم، آن چه از ما مى ماند صدقه است». آل محمّد فقط مى توانند از آن
مال استفاده کنند. به خدا سوگند! من صدقه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را
از همان حال که در زمان حیاتش بوده هیچ تغییر نخواهم داد و درباره آن همان
کارى را خواهم کرد که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله انجام مى داد.
بدین وسیله ابوبکر از دادن حتى بخشى از آن ها به فاطمه علیها السلام
خوددارى کرد، و فاطمه علیها السلام نیز بر ابوبکر خشم گرفت و او را طرد کرد
و با وى سخن نگفت تا از دنیا رفت.
فاطمه علیها السلام بعد از وفات پیامبر صلى اللّه علیه وآله شش ماه زندگى
کرد و هنگامى که فوت نمود، همسرش على علیه السلام او را شبانه دفن کرد و به
ابوبکر خبر نداد و خود بر او نماز خواند، و تا وقتى فاطمه علیها السلام در
قید حیات بود على علیه السلام در بین مردم وجهه اى داشت، و چون از دنیا
رفت مردم از او روى برگرداندند.
(1) شرح حال او را خطیب بغدادى در تاریخ بغداد: 4 / 211 و 212 شماره 1900
آورده و از او تمجید کرده است، شرح حال نویسان دیگر نیز از ابن طیفور تمجید
نموده اند.
(2) ر.ک بلاغات النساء: 58 .
(3) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: 16 / 210.
(4) الشافى: 4 / 69 و 70، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: 16 / 249.
(5) مسند احمد: 1 / 4.
(6) سیره حلبیه: 3 / 488.
(7) صحیح بُخارى: 5 / 82 ، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، صحیح مُسلم: 5 / 153، کتاب الجهاد والسیر.