قرآن از پذیرش شهادت و گواهى امیر مؤمنان على علیه السلام سخن مى گوید
آرى، آنان شهادت و گواهى امیر مؤمنان على علیه السلام را نپذیرفتند، در
حالى که خداوند سبحان شهادت و گواهى آن حضرت را به تنهایى پذیرفت.
جلال الدین سیوطى در تفسیر آیه شریفه اى که خدا مى فرماید:
(أَفَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ)(1).
آیا کسى که بیّنه اى از پروردگارش دارد و شاهدى در پى دارد.
این گونه نقل مى کند:
ابن ابى حاتِم، ابن مردویه و ابو نعیم نقل کرده اند که على ابن ابى طالب علیهما السلام فرمود:
ما من رجل من قریش اِلاّ نزل فیه طائفة من القرآن.
هیچ مردى از قریش نیست مگر آن که چیزى از قرآن درباره اش نازل شده است.
شخصى پرسید: درباره خودت چه نازل شده است؟ فرمود:
أما تقرأ سورة هود؟
آیا سوره هود را نخوانده اى ]که مى فرماید[:
(أَفَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ).
آیا کسى که بیّنه اى از پروردگارش دارد و شاهدى در پى دارد؟
به راستى که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله بر بیّنه پروردگارش بود و من شاهد او هستم.
ابن مردویه این روایت را به صورت دیگرى نیز نقل کرده است:
على علیه السلام فرمود:
رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله (عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ) وأنا (شاهِدٌ مِنْهُ).
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله (بیّنه اى از پروردگارش دارد) و من (شاهد آن هستم).
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:
(أَفَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ) من هستم و (وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ)على است(2).
آرى، ابوبکر این گونه فاطمه زهرا و امیر مؤمنان على علیهما السلام و دیگر شاهدان را تکذیب نمود... .
(1) سوره هود: آیه 17.
(2) الدر المنثور: 4 / 409 ـ 412.