هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

خواستم از ارادتم به شما بنویسم ...... خواستم بنویسم من دوست دار شما هستم..



خواستم از ارادتم به شما بنویسم ...... خواستم بنویسم من دوست دار شما هستم...  چهره ی معصوم و خندان آن پسر بچه بیمار یادم آمد.. دستان لرزان کارگر کارگاه

که از شدت ضعف روزه و خستگی کار می لرزید یادم آمد ... مشکلات زندگی دوست جدیدم قاسم یادم آمد... انتظار بچه های آسایشگاه با آن چهره های معصوم یادم آمد..بی کسی علی آن دوره گرد بی خانمان یادم آمد..
..و خیلی چیز های دیگر... دستم خشک شد... نتونستم مولا.. نتونستم ... مولا کمکم کنید ... کمکم کنید ..این درد ها از پا در نیارم... آقا خودتون می دونید تا حالا برا

رفع این مشکلات سعی کردم .. اما کمکم کنید .تا این ها حل نشود..تا این درد ها هست و کامل حل نشده ادعای دوستی شما کجا؟.. کمکم کنید آنقدر لایق شوم که من ادعایی نداشته باشم ولی در چشم شما ... دوست دارتان باشم... .



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد