ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ابو لوء لوء به عمر نامه نوشت که:
[جزای کسی که عصیان مولایش را نماید وملک مولایش را غصب کند و همسر مولایش را مورد اذیت وضرب وشتم قرار دهد چیست؟ ]
عمر نیز در پاسخ مکتوب نوشت :
[بدرستی که قتل چنین کسی واجب است.]
فلذا هنگامی که ابو لوءلوءخود را به عمر رسانید تا او را به هلاکت برساند با استناد به مکتوبه ی او خطاب به او کرد وفرمود:
[ چرا عصیان مولایت امیرالمومنین را نمودی ؟! چرا همسر او فاطمه را مورد ظلم خویش قرار دادی وفرزندش را سقط نمودی؟! چرا فدک را که ملک او بود غصب نمودی؟!]
آنگاه در حالیکه اورا لعن می نمود ضربه های پی در پی بر او وارد می کرد.
طریق الا رشاد ، ص465
بسم الله الرّحمن الرّحیم
المستغاث بک یا صاحب الزمان علیه السّلام
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
از حضورتان در وبلاگ راه وصال و ابراز لطفتان بسیار سپاسگزارم.
و بابت دعوتتان برای خواندن این پست نیز از شما تشکر می کنم، بسیار دلچسب بود.
دست مریزاد ابولولوء
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی علیه السّلام
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
از نظر زیبای شما تشکر میکنم واز دعا خیری که درحق محبان اهل البیت علیهما سلام (اللهم عجل لولیک الفرج ) کردید متشکرم
دوستدار شما
یا علی مدد