هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

بسم الله الرحمن الرحیم

ای که نامت مایه ی کسب جلال و افتخار
هر کجا بردند از اسمت شود آنجا بهار
گه بوقت لیل گویم گاه به وقت النهار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

هر که نامت برد گردد دهانش خوشگوار
هر کجا رفتی بروید از قدومت لاله زار
از تولد من بگویم تا بوقت احتضار
لا فتی الا علی لا سیف ذوالفقار

کل عالم را تو مولا، صاحب جنت و نار
مصطفی را نفسی و هستی تو حق را شاهکار
رحم کن بر ما و بگذر ای شه با اقتدار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

در احد چون حمله کردی از یمین و از یسار
یک نفر بودی مقابل لشکر خصمت هزار
جبرئیل از قول حق میگفت با خود این شعار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

گاه خندق چون به یک ضربت بکردی آن شکار
گشت افضل من عباده عالمین کردگار
من چه گویم از مقامت ای شه شب زنده دار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

چون که بگرفتی به حلقه درب آن دژ آن جدار
از خدا کردی مدد از جای برکندی حصار
کل عالم گشت مبهوت یددت ای شهسوار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

در نجف هرگز نخوانم روضه ی آن با وقار
مصطفی را مادر و پشتت به مثله کوهسار
من غلط کردم بگفتم عفو کن ای شهریار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

لعن آن ملعون بگویم آن حمار بی بخار
چون که حقت را به ناحق غصب کرد آن نابکار
در نهانش گفت با خود آن پلشت مرده خوار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

هر که از حبت بگوید پس شود با اعتبار
آنکه خصمت را بگوید لعن، بس والاتبار
این دو را هر کس نگوید، مادرش زانیه کار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

آن که نامت را برد بی شک بگردد استوار
هر که چون از تو بگوید می شود آن ماندگار
از مرام و از جلالت مات هر دم روزگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

هر که می خواهد شود از مشکلاتش رستگار
هر کجا داریم مشکل در پی هر گیر و دار
با خلوص و با ادب گوییم کی پروردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

ماه و خورشید از پی ات گردند ای حق را مدار
جان خود را از برای حفظ دین کردی نثار
قدسیان خرسند از این، دین حق شد پایدار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

کرد آن حضرت عنایت بر من تقصیر کار
بر مزارت در نجف منت که کردی همجوار
این بود از معجزات آن شه دلدل سوار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

آرزو مندم بگیرم در ولایت من قرار
چون به خوان نعمتت من کاسه لیس و ریزه خوار
بر محب و بر عدوت فاش گویم این ذکار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

چون که آن ملعون بزد بر فرقت ای حق پایه دار
فزت گفتی و برفتی شیعه ات شد غصه دار
خاک بر کل دو عالم، گشت دنیا تیره، تار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

دلخوش و مشتاق آن وقتم که آید نوبهار
تکیه بر کعبه زده گوید منم ابن کرار
یا امیرالمومنین حیدر مدد مهدی بیار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

اسامی حضرت زهرا(سلام الله علیها) پرده ای از اسرار او



آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی:


اسامی حضرت زهرا(سلام الله علیها) پرده ای از اسرار او

کسی که اسمائش عند الله است، آیا مسمات مستقرش کجاست؟

 " لها تسعة أسماء عند الله ".

عندیت ملیک مقتدر قابل درک نیست.

از این روایت استفاده می شود:

 واضع اسما خود ذات قدوس خداست.

اما اسماء که هر یک بحر ی است :

 اول: فاطمه. فطم، قطع است.
تفسیر از امام ششم است:
 إنما - انما مفید حصر است -"
 إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها ".


دوم: صدیقه.
سوم: مبارکة.
این اسم در انجیل است.
مبارکه! چه برکتی؟!
حلم حسنی، شجاعت حسینی، عبادت سجاد، مآثر باقر، آثار جعفری، علوم کاظمی، حجج رضوی، جود تقوی، نقاوت نقوی، هیبت عسکری، آن کسی که تمام انبیا و مرسلین همه چشم در راه ظهور او هستند، او آخرین میوه معصوم این شجره طیبه است .

این است فاطمه .

" إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ،فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ".

محدثه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، زهرا، حوراء انسیه. هریک از این اسما شرحی دارد.

تنها انس نیست حوراء انسیه است، حوری است در پوشش انسان.

حوراء الانسیه .
 مبارکه. چه برکتی؟!

 صدفی که یازده گوهر دارد، یک گوهرش کسی است که خدا شیشه ای داد به دست او(صلی الله علیه وآله) که خون فرزند او را بگیرد، این خون را در قائمه عرش گذاشت، آن قائمه تا قیامت می لرزد. این هم برکت.



آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی: عطیه الهی، عطیه رسول الله

آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی:


عطیه الهی، عطیه رسول الله

نتیجه این شد که فاطمه صدفی است که حلم حسنی تا غیبت الهیه ولی عصر، همه گوهرهای این صدفند و این صدف اجر رسالت خاتم انبیا است.

این شمه ای از مقام صدیقه کبری است، همچو گوهری!

نتیجه: این مبدأ اما منتهی. منتهی این است:

رأی النبی فاطمه...
آمد به دیدن.
دخترش را دید اما با این وضع:
 لباس یک پوششی از پشم شتر.
 هم دستاس می کرد، هم فرزندش را شیر می داد.
 بعد که پیغمبر این منظره را دید، شروع کرد به اشک ریختن، جبرئیل نازل شد،

گفت:" یا رسول الله! وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ".

 فقه حدیث این است:

آنچه خدا عطیه کرد به خاتم، اثر آبله دست فاطمه بود.

 " وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ".

 بحث مفصل، پیشآمد بسیار مهم.

صاحب عزا ولی عصر صاحب الزمان.

سلسله بیانات اخلاقی حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در شرح دعای مکارم الاخلاق


سلسله بیانات اخلاقی حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در شرح دعای مکارم الاخلاق

 

بسم الله الرحمن الرحیم


سخن ما درباره شرح دعای مکارم الاخلاق بود که از لسان مبارک امام سجاد علیه السلام صادر شده بود. امام علیه السلام در این فقره از دعا می‌فرمایند:

وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ.[1]

تبیین معالی اخلاق

معالی اخلاق به معنای فضایل اخلاقی است که امام از خداوند درخواست می‌کند که این کمال اخلاقی را به ایشان عنایت فرماید؛ چرا که کمال اخلاقی، چیزی فراتر از وظایف یک انسان نسبت به دیگران است؛ به عنوان نمونه، گذشت از شخصی که به انسان بدی می کند یک مورد از این گونه فضایل است که نه تنها از بدی آن فرد صرف نظر ‌شود، بلکه این عمل را نادیده بگیرد و آن را اصلا ملاحظه نکند، به طوری که حتی در وجودش و در عملکردش نسبت به او هیچ اثری نگذارد؛ و با وجود اینکه می‌تواند به وسیله ارتکاب آن خطاها، آبروی چنین فردی را ببرد یا زندگی او خراب کند ولی اقدام به این کار نکند و در همه این جهات، مواظب باشد و بر آبروی افراد تحفظ کند.

آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نمونه معالی اخلاقی است

 مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، شخصیت خیلی والایی داشتند و زمان مرجعیت ایشان دارای اهمیتی فوق العاده است؛ چرا که مرجعیت ایشان بعد از قضایای مشروطیت بود و در زمان مشروطیت، مصیبت زیادی برای روحانیت اتفاق افتاد و در حالی که فردی مانند مرحوم آخوند خراسانی، بنیان‌گذار مشروطه بودند، ولی برخی افراد، در این قضیه وارد شدند و مردم را به سمت دیگری تحریک کردند تا جایی که خود مرحوم آخوند فرمودند که ما انگور را به امید سرکه شدن در خمره ریخیتم، ولی ندانستیم که تبدیل به شراب می‌شود؛ تا جایی که در این مشروطه فردی مانند آقای شیخ فضل الله نوری را اعدام کردند و پس از آن، افرادی به حکومت رسیدند که اصلا با دین و مذهب، دشمنی داشتند و حتی مجلس آن زمان هم در تصرف آنها بود و لذا، در قضایای مشروطه، چهره روحانیت، در ایران و عراق خیلی صدمه خورد و حتی بین خود روحانیت مانند مرحوم سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آخوند خراسانی اختلاف ایجاد شد تا جایی که قبل از شهریور 1320 به گونه‌ای با روحانیت برخورد می‌شد که هر فردی که عمامه بر سرش بود، منکوب می‌گردید، ولی یکی از اشخاصی که پس از این وقایع، دوباره این قضیه را به سامان رساند و به شیعه و روحانیت و حوزه‌های شیعه، در زمان فردی مانند رضا خان عظمت داد، مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی بود. ایشان در این شرایط، نه تنها حوزه نجف را اداره می‌کرد بلکه حتی حوزه قم را هم در نظر داشت.

   یکی از علمای بزرگ و از ائمه جماعت محترم تهران که البته از دنیا رفته، می‌فرمودند ما مریدی داشتیم که مقلد سید ابوالحسن بود و هرسال هم با ما حساب سال داشت و این فرد به قدری پولش زیاد بود که به خاطر ایشان، ما هر ساله به عراق می‌رفتیم تا خدمت مرحوم سید برسیم و سهم ایشان را تقدیمشان کنیم و قبض آن را هم بگیریم. ایشان می‌فرمود که در یک سالی که اوضاع مالی ما خیلی وخیم شده بود، همه پول این فرد را خرج کردیم و سهم سید را هم برایشان نبردیم. آن شخص نیز چند مرتبه به نزد ما آمد و وقتی که دید ما قبضی به او تحویل نمی‌دهیم خودش به عنوان زیارت، به عراق رفت و به نزد مرحوم سید رسید و ایشان هم او را می‌شناخت. آن شخص به جناب سید گفت که ما هر ساله امضا و مهری از طرف شما دریافت می‌کردیم ولی امسال این امضا به دستمان نرسید. ایشان نیز متوجه اصل مطلب شد و از این رو، ‌با لطائف الحیلی توانست مقدار آن مبلغ را از آن شخص بفهمد و همان را برای ایشان مهر کرد و به ایشان داد و به او گفت که من را ببخشید و من بابت این امر از شما عذر خواهی می‌کنم و خود شما نیز از طرف من، از حاج آقا هم عذر خواهی کنید؛ و اصلا به او نگفت که این آقا، هیچ پولی به من نداده است درحالی که اگر حتی یک کلمه در این مورد می‌گفت موقعیت و حیثیت این شخص در منطقه تهران از بین می‌رفت.

   این شخص هم به تهران آمد و پیش حاج آقا رسید و سلام سید و عذر خواهی سید را به او رساند و گفت مثل اینکه نتوانستند این قبض را به شما بدهند و سرشان شلوغ بوده است و لذا، قبض را به من دادند. این شخص نیز متوجه شد که مرید وی به نجف نزد خود سید رفته ولی جناب سید آبروی او را نبرده است.

   زمانی که در سال بعد این حاجی دوباره برای حساب سال خود آمد این آقا پول‌ها را به نجف خدمت سید برد ولی جناب سید هیچ تغییری نکرد و از آن قضیه هم هیچ نگفت و پولی که سهم من بود داد و حتی آن را بابت سال گذشته کم نکرد.  ایشان می‌فرمود سید ابوالحسن با بزرگواری و آقایی خود، درسی به من داد که تا آخر عمرم، به آن ملتزم ماندم که حتی یک ریال آن را حساب و کتاب ‌کنم و این فضیلت اخلاقی است که او را اداره کننده امور روحانیت قرار داد.

عنایت حضرت معصومه به حوزه علمیه

 همچنین، در زمان رضا خان که یکی از سخت ترین دوران های گذشته حوزه بود به طوری که امکاناتی وجود نداشت و با طلبه‌ها نیز بسیار بد رفتاری می‌شد، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، زعامت حوزه را بر عهده داشت و این شرایط به قدری بد بود که حتی اگر کسی برای ایشان وجوهات می‌برد تحت تعقیب قرار می‌گرفت و حتی خود ایشان هم در فشار عجیب و غریبی بود. مرحوم حاج آقا مرتضی حائری استاد بزرگوار ما و آقازاده ایشان نقل می‌فرمود که پدر ما مکرر به حرم حضرت معصومه می‌رفت و به ایشان متوسل می‌شد که شما این حوزه را حفظ کنید که در حال اضمحلال است؛ یعنی این حوزه به گونه‌ای بود که مرحوم آقای سلطانی که دایی بزرگوار ما و از اساتید حوزه بودند، می‌گفتند که در آن شرایط ما بیرون شهر می رفتیم و کمی با خود آذوغه می بردیم تا بتوانیم درس و بحثمان را ادامه بدهیم؛ و لطف حضرت فاطمه معصومه به این حوزه سبب شد که این رشته پاره نشود؛ و بدتر از وضع مرحوم حاج شیخ، وضع مراجع ثلاث یعنی مرحوم سیدصدرالدین صدر و مرحوم آقای سید محمد تقی خوانساری و مرحوم آقای سید محمد حجت کوه کمره‌ای بود که این سه بزرگوار بعد از حاج شیخ افراد برجسته حوزه بودند و اداره  حوزه را بر عهده داشتند. حاج آقا رضا صدر نقل می‌کردند که در یک زمانی دیدم که مرحوم آقای صدر از حرم حضرت معصومه به منزل برگشت در حالی که هوا تاریک و نزدیک سحر بود و ایشان دائما در حال تفکر بود که فردا اول ماه و روز شهریه است و ما منتظر فرج هستیم که در این هنگام، درب خانه به صدا درآمد و من به خادم گفتم که اگر کسی از ما پول می‌خواهد راهش ندهید ولی او گفت که این فرد می گوید که من مسافری هستم و با خود آقا کاردارم. این فرد چمدانی در دستش بود و گفت که من در اصفهان هستم و مقداری پول داشتم و می‌خواستم چیزی برای فروش تهیه کنم ولی وقتی که از قم عبور می کردم، ناگهان به فکرم افتاد که امسال وجوهاتم را پرداخت نکرده‌ام و لذا برگشتم و الان در خدمت شما هستم و این پولها، وجوهات امسال من است. مرحوم آقا رضا صدر می‌فرمودند که وقتی ما این چمدان را باز کردیم دیدیم که به اندازه سه یا چهار ماه شهریه پدرمان در آن چمدان وجود دارد و این از  عنایات حضرت معصومه بوده است که به ذهن ایشان القا کرد که این حوزه را دریابد.

    بنابراین، این بزرگواران با آن خلوص و فضیلت های اخلاقی که داشتند از سید گرفته تا دیگران توانستند‌ حوزه را این گونه اداره کنند و ما باید این حوزه را قدر بدانیم و بدانیم که امروز بر روی چه بساط آماده‌ای نشسته‌ایم.

 در گذشته، سختی های زیادی را طلبه ها تحمل کردند و گرسنگی کشیدند و حتی برخی از بزرگان مثل محقق همدانی صاحب مصباح الفقیه گاه با پوست خربزه ارتزاق می‌کردند ولی با این همه مشکلات، حرکتشان بسیار متعالی بوده است.

حضرت معصومه (س) اوج معالی اخلاقی

  به هر حال ما اوج معالی اخلاق را در وجود مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام می‌بینیم و بزرگان ما همیشه در مشکلات به سراغ این بانوی بزرگ می‌رفتند و مسائل خود را حل می‌کردند و ما نیز نباید هیچگاه از حضور در این حرم شریف و خواندن زیارت نامه ایشان غافل نشویم. ایشان تنها امام زاده‌ای است که زیارت نامه ماثور دارد و در فضیلتشان آمده است هر کسی که ایشان را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود و خداوند این سرزمین را به قدوم ایشان مبارک کرده است و این برکتی است که این سرزمین از قدیم ایام الایام داشته و پایگاه اساسی شیعه در این منطقه بوده است و امروز هم چنین خواهد بود و به عنایت الهی، بزرگترین حوزه دنیای اسلام در جوار ایشان شکل گرفته است و اینها همه از عظمت فاطمه معصومه  است.

توجه به زیارت حضرت معصومه (س)

   ما نباید در زیارت ایشان فقط به سلام از دور اکتفا کنیم بلکه باید به حرم برویم و زیارتنامه ایشان را با حضور قلب بخوانیم، تا مردم بفهمند که شخصیت فاطمه معصومه علیها السلام با دیگران تفاوت دارد.