هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون اصول الگوگیری در روایات


بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون اصول الگوگیری در روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

اصول الگوگیری در روایات

 وجود مقدس آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از امام علی بن الحسین، امام سجاد (علیه السلام)، نقل می­کنند حضرت می فرمایند: «ولکن الرجل کل الرجل نعم الرجل هو الذی جعل هواه تبعا لامرالله، وقواه مبذولة فی رضی الله، یری الذل مع الحق أقرب إلی عز الابد من العز فی الباطل، ویعلم أن قلیل مایحتمله من ضرائها یؤدّیه إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد، وإن کثیرما یلحقه من سرائها إن اتبع هواه یؤدیه إلی عذاب لا انقطاع له ولایزول، فذلکم الرجل نعم الرجل، فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا، وإلی ربکم به فتوسلوا، فإنه لاترد له دعوة، ولاتخیب له طلبة.[1]»

امام رضا (علیه السلام ) به روایت از امام على بن الحسین (علیهما السلام ) فرمود: مرد کامل و بهترین مرد، آن است که هواى خویش را پیرو فرمان خدا قرار دهد و نیروهاى خود را در راه خرسندى خدا به کار اندازد، و بپذیرد که ذلت در راه حق نزدیکتر است به عزت جاودان ، تا عزت در راه باطل ، و بداند که اندک ناراحتى که در دنیا تحمل مى کند، او را به نعمت دائمى مى رساند، در سرایى که پایان ندارد و تمام نمى شود، و خوشیهاى فراوان دنیا، اگر پیرو هواى خویش باشد، او را به عذابى مى رساند که بریده شدن و نابودى ندارد، پس چنین مردى نیکوترین مرد است. به او تمسک جویید، و از روش ‍ و سنت او پیروى کنید، و به وسیله او به پروردگار خویش متوسل شوید، چراکه دعاى او به هدف اجابت مى رسد و به آنچه بخواهید، دست پیدا مى کنید.

در این حدیث شریف آقا علی بن موسی (علیه السلام) ویژگیها و خصلتهای یک مرد شایسته را معرفی می کنند، البته نه مرد به معنای یک فرد مذکر، بلکه انسانی که دیگران او را بخاطر خصلتهای نیکویش الگو قرار می دهند، همانطور که آخر این روایت حضرت می فرماید: "فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا" یعنی به او نگاه کنید و راهش را الگو قرار دهید. و این همان انسانی است که به تعبیر حضرت: "جعل هواه تبعا لامرالله"  منظور از هوا در روایت، خواهش های نفسانی است، یعنی خصلتهایی که انسان از حیث انسان بودن و نفسانی بودنش آن را طلب می کند، چنین شخص تمام خواسته های نفسانی اش را می یابد وآنها را در راه خدا قرار می دهد.

تربیت نفس اماره

 به بیانی دیگر این شخص خواسته های خودش را همسوی آن چیزی قرار می دهد که خداوند به آن امر کرده و آن را اراده کرده است، یعنی نفسش را با لجام زدن یا حد زدن تربیت می کند. البته ناگفته نماند که وجود خواهش های نفسانی در انسان امری طبیعی است، اما به شرطی که از حد خودش تجاوز نکند، اما اگر از حد خودش تجاوز کرد و خواست او از امر خداوند خارج شود، آنجا باید نفس را لجام زد و مانع پیشروی آن شد. و اگر فرد این کار را کرد به تعبیر حضرت می شود: " وقواه مبذولة فی رضی الله" یعنی آنچه که در توان دارد در راه رضای خدا به کار می گیرد. و این یعنی از خود گذشتن است، یعنی خواهشهای نفسانی را در راه ارادة الله سوق دادن است، یعنی موضوعیت نداشتن خودش در مقابل خداوند است. به تعبیر دیگر یعنی هدفمند کردن زندگی و معیشت خود است. چنین شخصی طبق تعبیر روایات دیگر حب و بغضش الهی  می شود. و رسیدن به اوج این مقام میسر نمی­شود، مگر اینکه انسان قوای خودش را با اراده خداوند همسو کند و هوای نفس را سرکوب کند و در مسیر ارادة الله قرار دهد، آن وقت است که به مقام البغض فی الله والحب لله می رسد، و دوستی و دشمنی اش فقط در راه خدا می شود. و این همان معنای عبودیت است، عبودیت به معنای واقعی.

بازتاب دفاع از حق وحقیقت

حتى اگر دقت کنیم، می بینیم که اگر امام جانب حق را بگیرد و بر حق پافشاری کند، ممکن است با گرفتاریها وسختیهایی مواجه شود همانطور که در تعبیر روایت ذلت آمده است، ولی اگر این ذلت را تحمل کند در راه حق تحمل کرده است. و این را باید بدانیم کسی که بخواهد در مسیر خدا حرکت کند، ممکن است با مشکلات و مضراتی در زندگی مواجه شود، ولی اگر استقامت کند و این سختی  را با آْن آسایش و راحتی ابدی روز قیامت معامله کند، آن وقت است که به طبق فرمایش حضرت می شود: " یری الذل مع الحق أقرب إلی عز الابد من العز فی الباطل" این شخص می­پذیرد که ذلت در راه حق نزدیکتر است به عزت جاودان، تا عزت در راه باطل؛ بنابر این اگر دوران امر بین همراهی کردن حق و تحمل کردن بیچارگی و ذلت باشد - گرچه عبد بودن هیچ وقت مضرت نیست- ارزش تحمل این ذلت بیشتر است تا آن عزتی که همراه باطل باشد. حتی اگر فرض کند عزت ابدی است، باز هم ارزش همرایی و همسویی با باطل را ندارد چون ابدیت در این دنیا وجود ندارد و این دنیا هم مثل دریای خزر بزرگ و از دید ناقص ما، بی انتهی باشد اما عمر ابدی که ندارد و بالاخره ظرفش محدود و تمام  خواهد شد.

دنیای زود گذر

و حضرت در ادامه می فرمایند: "ویعلم أن قلیل مایحتمله من ضرائها" یعنی بداند شخصی که در راه حق سختی می کشد و کمی لطمه ناملایمات را تحمل می­کند "یؤدیه إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد"  این شخص در واقع در برابر زندگی ابدی دارد، و برای او آسایش واقعی آخرت است. چرا حضرت می فرماید: اگر مشکلات کم و قلیل را تحمل کند اجر و پاداش او آسایش آخرت است؟ بخاطر اینکه مگر همه  عمر این عالم چقدر است؟ مثلا ما هفتاد سال زندگی کردیم و به هفتاد سال که می رسیم، می بینیم کم کم به مرگ نزدیک شده ایم و در واقع عمر پشت سر گذاشته شده مثل یک خاطره گذشته می ماند یا مثل یک انسانی می ماند که تازه از خواب بیدار می شود و می بیند چقدر زود همه چیز گذشت، و انسان همین حالت را در زمان مرگ هم دارد و می گوید: چه زود همه چیز تمام شد! چه فرصت گذرایی! خلاصه هر چه سختی در این دنیا هست همین مقدار اندک و کم است. اما در آخرت" إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد" است؛ آخرتی که زندگی در آن ابدی است و پایانی ندارد و آسایش واقعی همان جاست.

هلاکت ابدی و عذاب همیشگی

حضرت در ادامه می­فرمایند: "وإن کثیرما یلحقه من سرائها إن اتبع هواه یؤدیه إلی عذاب لا انقطاع له ولایزول" و خوشی­هاى فراوان دنیا، اگر پیرو هواى خویش باشد، او را به عذابى مى رساند که دائمی و بریده شدن و آن عذاب همیشگی و نابودى ندارد؛ حضرت در این سخن می­فرماید: خوشی ها و لذتهای باطل هر چند زیاد باشند، اما فرد را  به عذابی دردناک و مستمر می کشانند و این همان تعبیر حضرت است که فرمودند:"فذلکم الرجل نعم الرجل" مرد کامل و شایسته این است. حضرت از ما می خواهند که به چنین مردی تمسک کنیم و او را الگوی خودمان قرار دهیم؛ لذا در آخر فرمایش خود می فرمایند: "فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا، وإلی ربکم به فتوسلوا" پس چنین مردى شایسته­ترین و نیکوترین مرد است؛ به او تمسک جویید، و از روش ‍ و سنت او پیروى کنید، و به وسیله او به پروردگار خویش متوسل شوید، چراکه دعاى او به هدف اجابت مى رسد و به آنچه بخواهید، دست پیدا مى کنید.



[1] . الشیخ حر العاملی، وسائل الشیعة، ج8، باب اا  از ابواب صلاة الجماعة، ص317، ح14.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد