ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نقش امام سجاد در نهضت حسینی
ما در آستانه شهادت وجود مقدس علی بن حسین سیدالساجدین علیه السلام قرار داریم. شخصیت ایشان غیر از مقام و شان امامت، دارای این نکته درخشان است که زندگی ایشان با کربلا و عاشورا به هم پیوند خورده است؛ مخصوصا این نکته دوم، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، برای ادامه حرکت ایشان و رساندن پیام عاشورا، فوق العاده برجسته است. البته، زینب کبری سلام الله علیها نیز بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام ، برای ادامه راه، نقش بسیار والا و برجستهای داشت و لذا، مرحوم محقق خویی در معجم الرجال، از حضرت زینب به تعبییر زیبای «شریکة الحسین» یاد میکند؛ به طوری که نشان میدهد از زینب کبری هم قبل از این واقعه و هم بعد از آن، در کنار امام حسین علیه السلام یک عنصر محوری و اساسی بوده و این مجموعه را مدیریت میکند.
وجود مقدس امام سجاد علیه السلام نیز در حرکت به کوفه و حرکت به شام و بازگشت به مدینه و حتی در سالیان طولانی زندگی بعد از این واقعه در مدینه، نقشی اساسی در این حرکت دارند؛ در حالی که ایشان در زمانه بسیار بدی بودند. در این دوران، بنی مروان، پس از حکومت آل امیه آمدند و هیچ وجاهت و توجیه شرعی نداشتند و لذا مردم را در خفقان قرار دادند.
معاویه، برای حکومت خودش، توجیه شرعی و سبقه دینی مانند کاتب وحی درست کرد و با مکر و حیله توانست بسیاری از یاران امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را که حتی در صفین کنار امیرالمومنین علیه السلام جنگیدند به خودش جذب کند؛ اما یزید علنا میگفت:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ
لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ
توجیه شرعی حکومت را زیر سئوال برد و در حالی که هنوز قضیه شهادت امام حسین به اقصی نقاط دنیای اسلام نرفته بود، یزید قتل عامی را در مدینه شروع کرد و خلاصه کار به جایی رسید که خلافت یزید سه سال بیشتر طول نکشید و کشته شد. وقتی زمام امر به معاویه پسر یزید در شام رسید، او به مسجد آمد و روی منبر گفت جدم معاویه اشتباه کرد و پدرم یزید نیز اشتباه کردند و این ها گمراه بودند و نباید امام حسین علیه السلام را میکشتند و نباید با علی بن ابی طالب علیه السلام جنگ میکردند؛ واضح است که در خود خانواده بحران خلافت چقدر وسیع است، لذا مادرش در همان مجلس پشت پرده بود ـ همسر یزیدـ گفت کاش کهنه حیض بودی دورت میانداختم. با این کار معاویة بن یزید، حکومت از آل ابی سفیان به آل مروان منتقل شد، و بعد از این جریان، حاکمانی که بر سر کار آمدند، دیگر توجیه شرعی ندارد، و اگر یک فقیه یا محدثی به خلیفه یا حکومت توجه میکند، فقط برای رسیدن به پول و دنیا است و هیچ وجه دیگری ندارد.
امام سجاد علیه السلام در این شرایط سخت زندگی میکردند، شاید بتوان گفت سائر ائمه علیهم السلام مبتلا به چنین وضعیتی نبودند. البته در این زمان، قیامهایی مانند قیام مختار شروع شد ولی کوچکترین تأییدی نسبت به قیام مختار از طرف امام علی بن الحسین علیه السلام نداریم؛ بله محمد بن حنفیه ورود کرد ، عموی امام میگفت: من تنها برادر و بازمانده سیدالشهدا علیه السلام هستم و لذا من ولی هستم. امام سجاد میخواهد این مکتب و اصول را حفظ کند، دشمنی که این مکتب را به یک تار مو رسانده، امام میخواهد این تار مو پاره نشود و این راه ادامه پیدا کند تا اسلام واقعی و اسلام اصیل برای آینده باقی بماند و نشانی داشته باشد و خط انحراف همه چیز را از بین نبرد. این رسالت امام سجاد علیه السلام است و این رسالت را امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به خوبی پیاده کرد. ما نمیتوانیم الان نسبت به آن لطافتهایی که در صحیفه سجادیه است و در لباس دعا بیان شده غافل باشیم. خیلی حرفها در این قالب گفته شده است و فراز به فراز آن دارای مطالب بسیار عالی و درس آموز است. ایشان در مقام صلوات میفرماید: اللهم صل علی محمد و آل محمد، و حتی آله نمیفرمایند تا آل محمد صریحا بیان شود و بعد هم تاکید میشود که حتی زنها و غلامان این دعاها را حفظ کنند؛ چون ایشان میبیند که نام محمد در آن زمان در حال از بین رفتن و نابود شدن بود.
این واقعیتی است که امام سجاد علیه السلام دوران امامت بسیار ناراحت کنندهای داشتند و روششان بسیار با مسالمت همراه بود. اما آنها همین را هم نتوانستند تحمل کنند؛ ولی هرچه آل امیه سقوط میکرد اعتبار امام از این طرف رشد میکرد و بالا میرفت و لذا در قصه معروف شعر فرزدق در مسجد الاحرام، آمده است که وقتی مردم برای حج طواف میکردند چند بار خدمه و محافظان هشام خواستند هشام بن ملک را برای طواف ببرند ولی نتوانستند مردم را بشکافند؛ اما بعد دیدند کسی از در مسجد وارد شد. هشام که کناری نشسته بود دید همینطور که یک شخص محترمی نزدیک کعبه میشود جمعیت خود به خود کوچه باز می کند و با حالت احترام و سلام به استقبال او میروند تا جایی که این آقا رفت و توانست حجر را استعلام کند و برگردد. هشام با اینکه امام سجاد را میشناخت و گفت: این فرد چه کسی است؟
فرزدق در جوابش گفت:
وَالبَیْتُ یعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ هَذا الّذی تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،
هذا التّقیّ النّقیّ الطّاهِرُ العَلَمُ هذا ابنُ خَیرِ عِبادِ الله کُلّهِمُ،
بِجَدّهِ أنْبِیَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا هذا ابنُ فاطمَةٍ، إنْ کُنْتَ جاهِلَهُ،
با اینکه فرزدق از شعرای دربار خلافت بود اما اینجا نتوانست تحمل کند، و این امر نشان میدهد که آل امیه از داخل سقوط کرده است و امام سجاد علیه السلام در بین مردم بیشتر شناخته میشود تا اینکه در دوران بعد، این رسالت به امام باقر علیه السلام منتقل شد و ایشان در اوج محبوبیت و مشروعیت بود که امروز حرکت شیعه را نگه داشت و اسلام اصیل را به دست ما رساند.
نکتهای که در زندگی امام سجاد علیه السلام بسیار حائز اهمیت است، خطبه و نطقی است که ایشان در شام داشتند، خودشان هم از یزید درخواست سخنرانی کردند و تعبییر به منبر نکردند بلکه فرمودند که من بالای این چوبها بروم؛ و سپس با سخنرانی خودشان، شام را عوض کرد؛ شامی که وقتی امام وارد شده و از کوچهها و محله یهودیها عبور میکردند مردم برای استقبال از اسارت ایشان، خوشحالی میکردند و سنگ و خاشاک و حتی آتش و خاکستر بر سر ایشان میریختند در حالی که دست امام را بسته بودند، اما همان مردم برای بدرقه امام، جمع شده بودند و وقت رفتن برای امام گریه میکردند. امام سجاد علیه السلام در همان خرابه شام برای مردم روضه خوانی می کرد و زینب کبری علیها السلام برای زنها مطالبی را میگفتند و زنها نیز گریه میکردند و این اولین مجالس عزاداری بود که تشکیل شد تا اینکه شام عوض شد و یزید مجبور شد که عذر خواهی کند. او میگفت من نمیخواستم حسین علیه السلام را بکشم بلکه ابن زیاد او را کشت.
به هر حال، نطق امام سجاد علیه السلام در شام با اینکه کم است اما همان مقدار هم، از نظر خطابه و از نظر نکاتی که امام سجاد علیه السلام رساندند، بسیار حائز اهمیت است و حتی ایشان همانند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در میان مردم شامی که بغض امام علی بن ابی طالب علیه السلام را داشتند و ایشان را کافر و جانی و خونریز میدانستند، به نسب خویش به آن حضرت بسیار تکیه میکند؛ تا اینکه مردم تغییر کردند و چنان متحول شدند که بدرقه پر شوری از این کاروان داشتند و البته یادگاری مثل رقیه خاتون در شام ماند و زینب کبری علیها السلام نسبت به قبر ایشان به مردم خیلی سفارش میکند تا جایی که هنوز هم حتی مردم سنی آن منطقه (به جز وهابیت مطرود) نسبت به این قبر احترام فراوانی دارند و حداقل سالی یک بار به آنجا می روند و نماز و دعا میخوانند و خودشان معتقدند که این سفارش حضرت زینب کبیر علیه السلام است.
سلام و درود خداوند بر آقا علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیه