هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

دیدار طلاب کردستان با حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته ،قرآن راه و نقشه طریق برای بشریت است


دیدار طلاب کردستان با حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

تبریک به مناسبت میلاد امام عسگری

    حضرت آیت الله علوی بروجردی دام ظله در دیدار با طلاب محترم استان کردستان، ضمن خیر مقدم به آنان، روز ولادت با سعادت امام ابومحمد حسن بن علی عسکری علیه السلام را به محضر والد بزرگوار ایشان، و مولا و مقتدای شیعه، حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه   و حضار در مجلس، تبریک داشتند

طلاب تحت عنایت امام زمان هستند

   ایشان در ادامه فرمودند: شما طلاب عزیز که مسیر تعلیم و تعلم دین را انتخاب کردید و برای یاری امام زمان عجل الله فرجه حرکت کردید و سربازی ایشان را به عنوان هدف زندگی خودتان پذیرا شدید، قطعاً مورد عنایت خاص آقا حجت بن الحسن عجل الله فرجه هستید.

رسمی شدن مذهب شیعه از زمان آیت الله بروجردی

     ایشان با اشاره ارتباط نزدیک طلاب کردستانی با اهل تسنن، فرمودند: بیش از 50 سال پیش،    با تلاش و پی‌گیری حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله  سبب شد تا شیخ محمود شلتوت که بزرگ‌ترین مقام علمی و فتوایی اهل تسنن و رئیس جامع الأزهر بود، فتوایی صادر کند که در آن شیعه امامی اثنی عشری را به عنوان مذهبی رسمی اعلام شود؛ اساسا، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بسیار آرزو داشتند که این فتوا صادر شود. چرا که در زمان سید مرتضی که مذاهب اربعه رسمی شدند، علمای سنی، با تلاشهای بسیار مرحوم سید مرتضی اما موفق نشد تا شیعه را همانند مذاهب چهار گانه اهل تسنن به عنوان مذهب رسمی اعلام کنند؛ ولی در زمان ایشان این نقیصه جبران شد. و لذا، بیت ایشان، به نحوی خانه تقریب بین مذاهب است. جریان تقریب بین مذاهب به قدری مهم شد که کتاب‌هایی مانند تفسیر مجمع البیان طبرسی، کتاب مختصر النافع مرحوم علامه حلی در فقه و  کتاب کلامی المراجعات مرحوم شریف الدین که آیت الله بروجردی به الازهر هدیه داده بود، توسط دانشگاه الأزهر چاپ شد. اینها از جمله اقداماتی بود که در مقام تقریب در آن زمان انجام شد و قدم‌هایی بزرگی در این راستا محسوب می‌شد.

مبنای تقریب از دیدگاه آیت الله بروجردی رحمه الله

     حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله نسبت به مسئله تقریب دارای مبانی خاصی بودند و صرفا آن را به عنوان یک استراتژی (اشتراک در اسلام و منافع) قلمداد نمی‌کردند. ایشان شیعه را در شرایط موجود در میان همه مسلمانان، جمعیتی در اقلیت می‌دانستند، که در بین آنها زندگی می‌کنند و با توجه به اینکه رویکرد شیعه مانند اسماعیلیه نیست تا کاملا به صورت یک جامعه بسته و مجزا از بقیه مسلمانان زندگی کند، باید به روش و سنت اهل بیت علیهم السلام و نحوه سلوک آنان با مردم آن زمان که مدارا و زندگی در میان سنیان بود، توجه کنند.

همزیستی اهل بیت با مردم زمان خود

امیرالمومنین علیه السلام 25 سال خانه نشین شدند و در مدینه از ایشان استقبال نمی‌شد، در حالی که ایشان دوستان و ارادتمندانی در یمن داشتند، ولی هیچ‌گاه برای ما نقل نشده که ایشان در زندگی خودشان به یمن مهاجرت کنند و در آنجا زندگی کنند و کاری هم به امور مسلمانان نداشته باشند. بلکه ایشان، به هر قیمتی، در مدینه ماندند، و در مسجد حضور داشتند و در جنگ و جهاد با روم و ایران، به مسلمانان، مشاوره نظامی می‌دادند.

امام سجاد علیه السلام نیز با وجود فشار فراوان در آن دوران، در عرصه اجتماعی حضوری فعال داشتند و ساکت نبود. ایشان، اصحابی را تربیت کردند روایاتی را فرمودند و اگر نمی‌توانست صریحا صحبت کنند، گفتنی‌ها را در لباس دعا به جامعه اسلامی عرضه کردند. امام باقر علیه السلام  نیز در مدینه حضوری فعال داشتند.

    امام صادق علیه السلام نیز در شرایط بسیار سخت منصور عباسی، در میان مردم مسلمان مدینه و مرکز اصلی مسلمانان، آمد و رفت داشتند و ساکت نبودند و حدود چهار هزار تا شش هزار شاگرد تربیت فرمودند، در حالی که می‌توانستند به بیرون مدینه بروند و آنجا، آزادانه درس و بحثشان را داشته باشند؛ ولی ایشان نه تنها با اهل تسنن بلکه با افراد مادی مسلک مثل ابن ابی اوجاد نیز بحث می‌کردند و آنها را از خود نمی‌راندند.

   بنابراین، اگر امروز، شیعه در اقلیت هست و اگر می‌خواهد که حضوری فعال داشته باشد، باید روش و نحوه روابطش را با سایر مذاهب تعریف کند، و آن، الگوگیری از سیره  ائمه طاهرین علیهم السلام است که عقایدش را شجاعانه بیان کند به خصوص نسبت به امامت ائمه طاهرین علیه السلام که از نظر ما آنان صاحب ولایت هستند، و این عقیده، هرگز کنار گذاشتنی نیست.

حدیث ثقلین نزد فریقین متواتر و حجت است

    بالاخره، بحث امامت بحث کلامی است که از گذشته در حوزه‌های ما دائر بوده است، و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله می‌فرمودند: بر اساس حدیث ثقلین « إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی- وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»،[1] دو مطلب در کنار هم، جعل حجیت شده است؛ یعنی برای قول و سخن عترت همانند کتاب الله جعل حجیت شده است و مهم‌تر این است که این روایت برای اهل تسنن مانند شیعه متواتر و حجت است. مرحوم میر حامد حسین هندی در کتاب عبقات الأنوار به صورت مفصل این مدعا را اثبات می‌کند و آیت الله بروجردی نیز دستور فرمودند تا  طرق حدیث ثقلین گردآوری شود و بعدا در مصر و الازهر هم چاپ شد.

    پس طبق مبانی اصولی، اگر فردی حتی امامت ائمه طاهرین علیهم السلام را قبول نکند، بر اساس خبر ثقلین باید حجیت قول ائمه طاهرین علیهم السلام را قبول کند. و در نهایت، اگر فردی این حدیث را قبول نکند، لااقل، ائمه طاهرین از وجود مقدس امیرالمومنین تا حضرت عسکری علیهم السلام، به عنوان راویان ثقه سنت رسول الله صلی الله علیه و آله محسوب می‌شوند که حجت الهی هستند. و لذا، روایات زیادی از ایشان، در مقدمه جامع الاحادیث شیعه نقل می‌شود که آنچه من می‌گویم، از پدرم نقل می‌کنم و پدرم از پدرش نقل می‌کند تا امیرالمؤمنین علیه السلام، و او هم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‌کند.

اهل بیت، رمز گفتمان تقریب هستند

   نکته دیگر آنکه ائمه در هیچ کتابی از کتب اهل تسنن، متصف به ضعف نشده‌اند، بلکه برخی از ایشان، به عنوان فقهای مدینه ذکر شده‌اند، و لا اقل راویان ثقه از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله هستند. پس ما می‌توانیم از این طریق با اهل تسنن، ارتباط داشته باشیم. بنابراین، امروز، روز وحدت است و ما باید گفتمان تقریب را تقویت کنیم،  و رمز این کار نیز اهل بیت هستند؛ چرا که اهل بیت در نزد ما امامند و در نزد آنان به عنوان کسانی محسوب می‌شوند که قولشان عترت است به عنوان خوتان، نزد شما به عنوان اینکه راوی سنت پیغمبر هستند.

   ما در طول تاریخ هیچگاه با حنبلی‌ها و شافعی‌ها مشکلی نداشتیم؛ یعنی احمد بن حنبل در کتابش مطلبی را می‌گوید که بعضی از فقهای ما آن را غلو می‌دانند. او معتقد است که اگر حدیث معروف سلسة الذهب را بر یک دیوانه بخوانند و او بلا فاصله شفا پیدا کند، تعجب نخواهد کرد. ابوحنیفه نیز می گوید لولا سنتان لهلک نعمان؛ یعنی اگر آن دوسالی که خدمت حضرت صادق علیه السلام تحصیل کردم، نبود، هلاک شده بودم.

لزوم برخورد عقلانی با مذاهب اسلامی

    نکته دیگر آنکه اختلافاتی که خود این مذاهب اربعه دارند، کمتر از اختلاف با ما در فقه و مذهب نیست، ولی آنها همیشه در کنار هم زندگی کردند و لذا، ما هم باید با آنها به گونه‌ای برخورد داشته باشیم که منطقی و عاقلانه باشد و به عنوان دشمن خونی به آنان نگاه نکنیم. اگر اینها در کشور ما در اقلیت هستند ما هم در میان کشورهای سنی در اقلیت هستیم. پس ما به همان صورت که می‌خواهیم حقوقمان در آنجا حفظ شود، باید همین حق را نیز برای آنها قائل باشیم.

وهابیت مشکل دنیای اسلام

 در واقع مشکل شیعه با اهل تسنن نیست، بلکه مشکل ما وجود وهابیت و مکتب ساختگی سلفی‌گری است که در دوران‌های بعد پیدا شده است. فقه آنها نیز از فقهای اربعه نیست، بلکه ریشه در فقه ابن تیمیه دارد که در زمان خودش در مصر و مراکز علمی اهل تسنن فردی مطرود بود. ولی متاسفانه، امروز سلفی‌گری حربه تکفیر را بر سر گرفته و حتی بر سر خود اهل تسنن نیز می‌زند و آنها را هم تکفیر می‌کنند. این مشکل یک مسئله سیاسی است که با بحث علمی هم حل نمی‌شود و لذا، آنها بحث علمی را جدال می‌دانند. آنان معتقدند که تمام اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله  همه عدول هستند، که این مدعا، قابل پذیرش نیست؛ چرا که برخی از  اصحاب پیغمبر توسط ایشان لعنت شده‌اند و چطور آنها هم عدول هستند.

   طبق مبانی شیعه اگر بتوانیم برای فردی با برهان عصمت را ثابت کنیم تمام کارها و افعالش برای ما حجت است و اما اگر عصمت برایش ثابت نشد، هیچ یک از کارها و افعالش حجت نیست او نیز همانند ما است، لذا، به اعتقاد شیعه، اولی الامر در آیه شریفه « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[2]  برای هر کسی که حاکم است، نخواهد بود ولو آنکه آن فرد با ظلم، قتل و کودتا به حکومت رسیده باشد. اگر این گونه اطاعت بخواهد از آیه اولی الامر واجب شود، پس نیازی به ظهور اسلام نبود و اساسا، در دوران جاهلیت همین گونه بود.

بیداری اسلامی، از سرچشمه اهل بیت است

   بنابراین، واقعیت این است که بیداری اسلامی جز در سایه اهل بیت و در مکتب شیعه قابل تصویر نیست. انقلابی اسلامی ایران که در ایام سالگرد پیروزی آن هستیم، اگر بنا بود که مطابق آیه اولی الامر،  اوامر شاه مانند شیوخ عرب واجب الاطاعة باشد، هیچ حرکت شرعی و انقلابی رخ نمی‌داد.

   پس از نظر شیعه، اولی الامر را بر کسی که عصمت دارد و یا در مسیر عصمت حرکت می‌کند صادق است؛ نه بر ظالمین؛ و اسلامی که قابلیت نفوذ و  پیشرفت را دارد، اسلام شیعی است.

   وقتی می­خواهید هدیه بدهید، هرچند سنگ خیلی گران بها مثل الماس باشد، اما آن سنگ خام جذابیت و جلوه خاص را ندارد؛ بلکه باید تراش بخورد و سپس با دستتان هنرمند زرگر تبدیل به انگشتر و یا گلوبند و... بشود تا به آن جلوه ببخشد. اسلام، همانند سنگ جواهری است که سنگ خام آن قابلیت عرضه ندارد و سنگی هم که به دست معاویه و ابن زیادها و پادشاهان کاخهای بغداد تراشیده شده باشد، نیز جذابیت عرضه را ندارد. پس، اسوه و نمونه اسلام، علی بن ابیطالب و اسلام حسینی است که اگر اینها را از اسلام جدا کنید، چیزی برای اسلام باقی نمی‌ماند؛ بنابراین خود عرضه کنندگان و تراش دهندگان موضوعیت دارند. و اگر در تبلیغ، فقط خواندن و قرائت ظاهری قرآن که در تمام ساعات شبانه روز از شبکه های مختلف پخش میشود یا به پخش نماز جماعت تنها اکتفا شود و یا تنها شکوه ظاهری و جمعیت حج مد نظر باشد، اما از باطن تهی باشد، این اسلام، از اساس تهی خواهد بود. یعنی همه هدف این نیست که قرآن با قرائت زیبا خوانده شود، بلکه قرآن راه و نقشه طریق برای بشریت است.

وظیفه طلاب نسبت به اهل تسنن

   نتیجه آنکه ما باید در عین مودت و مدارا با آنان، باید بر اصول خود نیز ثابت باشیم و توجه داشته باشیم که در همین حوزه شریفه در اثر ارتباطی که برخی از مراجع با اهل تسنن و بزرگان آنان داشتند، نتایج درخشانی به دست آمد. پس، ما می‌توانیم در وجود خودمان برای آنها جاذبه درست کنیم و آنها را به حقایق آشنا کنیم. برخی از علمای شیعه و سنی در گذشته، در کنار هم غذا می‌خوردند و بحث طلبگی داشتند تا حق و عدل را در این میان پیدا کنند؛ اما امروزه، در اثر اعمال تکفیری‌ها، بسیاری از صمیمیت‌های گذشته از بین رفته است. اما شیعه هرگز با شهادت از میان نرفته است؛ چرا که کشته شدن و شهادت ارث است که به مارسیده است که همانند حجربن عدی هنوز بعد از 1400 سال باید هزینه ولایت و محبت خودش به امیر المومنین علیه السلام را بپردازد.

   در زمان متوکل، بسیاری از شیعیان با قطع دست خود به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف می‌شدند. و  خوشا آن مرگی که در این راه باشد؛ چرا که کشتن و منفجر کردن دلیل حقیرانه و دلیل ضعف طرف مقابل است، و وقتی آنها نمی‌توانند با فکر قوی و منطق برخورد کنند، به این اعمال متوسل می‌شوند.

    امروز نیز تفکر سلفی، همانند حبابی است که از بین خواهد رفت، و در واقع، چند روزی با پولهای باد آورده نفتی و رقم‌های افسانه‌ای عجیب جولان می‌دهند: «فَأَمَّاالزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ».[3]

    در پایان، من امیدوارم خداوند این توفیقی را که نصیب شما کرده تا در این مسیر قدم بردارید استوار و با اطمینان نفس ادامه دهید و بدانید که ما بر اساس استدلال و برهان حرکت می‌کنیم و عقیده ما، عقیده استوار و منطقی است و در نهایت نیز حضرت حجت عجل الله فرجه، این حرکت را برای ما کامل خواهند فرمود و امروز در طلیعه انقلاب اسلامی ما امیدوار هستیم که خداوند این بابی را که برای شیعه فتح کرده، فرصت بیشتری به ما عنایت فرموده باشد که ما بتوانیم در این راه تلاش بیشتری انجام دهیم.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته



[1] وسائل الشیعة، ج‌27، ص 34.

[2] سوره نساء، آیه 59.

[3] سوره رعد، آیه 17.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد